اینجا سرزمین واژه های وارونه است.
جایی که "گنج" "جنگ" می شود!
"درمان" "نامرد"
"قهقهه" "هق هق"!
اما "دزد" همان "دزد" است
"درد" همان "درد" است
"گرگ"همان "گرگ" است!!!
آری:
سرزمین واژه های وارونه،سرزمینی که "من" "نم" زده است
"یار" "رای"عوض کرده است
"راه" گویی"هار" شده است
"روز" به "زور" می گذرد
"اشنا" را جز در "انشا" نمی بینی
و چه "سرد" است "درس" زندگی
اینجاست که "مرگ" برایم "گرم" می شود...
چرا که"درد"همان"درد" است...
با تمام کوچکی ام چیزی در کلبه ی درویشی ام دارم
که تو با آن عظمتت نداری!!
و ان خدایی چون توست که من دارم
تو نداری